هفته 30
پسر قشنگم. یواش یواش داره تکون خوردنات مدلش عوض میشه و به من می فهمونی که جات تنگ شده. عزیز دلم ایشالا تا دو ماه دیگه میای بغلم و حسابی جات خوب میشه. این روزا هم چنان خونه مامان فرزانه هستیم و کار خونمون تمام نشده. من که حسابی خسته شدم دیگه از این وضعیت. حتما تو هم خسته شدی عزیزم. فقط اتفاق خوبی که این هفته افتاد این بود که رفتیم و تخت و کمدت را سفارش دادیم. ایشالا که خودت هم دوست داشته باشی و به خوبی و خوشی ازشون استفاده کنی. این هفته 5 شنبه رفتیم تولد هلن خونه عمه سمیه و شما هم حسابی تو دل مامان رقصیدیا. دوستت دارم عزیزم.
نویسنده :
غزال
15:45